جدایی دین از فلسفه در عصر جدید
نصرت شاد نصرت شاد

 

عصرنو از نظر تاریخ فرهنگی غرب، بعد از دوره باستان و سده های میانه آغاز شد . پیرامون شروع آن اختلاف نظر است . بعضی ها سال 1453 یعنی سال تسخیر قسطنطنیه وانقراض دولت بیزانس توسط ترکهای عثمانی را آغاز آن میدانند . گروه دیگری قرون 15 و 16 میلادی را آغاز عصر نو می نامند . در عصر جدید در اروپا نظام فئودالی جای خود را به سرمایه داری تجاری داد .

طبق ادعای مورخین سیر اندیشه، از قرن 15 میلادی حقیقت جویی از کلیسا استقلال یافت و در قرن 16 فلسفه و الهیات از هم جدا شدند و فلسفه دیگر خدمتکار الهیات نبود و وحی جای خود را به علم داد و فیلسوفان، آسمان را به زمین میان مرد کشاندند و انسان در روی زمین تبدیل به خدای خود شد .

پاسکال میگفت از آنزمان منطق عقل در مقابل متد قلب قرار گرفت . امروزه دکارت را پدر فلسفه عصر جدید بشمار می آورند . سیستم فلسفی دکارت نه تنها آغاز فلسفه جدید بلکه شروع راسیونالیسم در اروپا نیز بود . در دوره باستان سقراط تحقیق و متد آزاد را روش دیالکتیکی نامیده بود . فلسفه نو از طریق تجزبه گرایی باز هم نوتر شد . دیگر حقیقت ابدی قابل قبول نبود، و این اختلاف مهمی با دوره عقلگرایی بود .

امروزه دوره روشنگری بخشی از عصر نو بشمار می آید و رنسانس  یعنی بازگشت  به انساندوستی و طبیعت پرستی . متفکرین خواهان جدایی علوم از الهیات شدند . شعار مهم دوره رنسانس این بود که میگفتند انسان میزان همه چیز است .

مقوله هومانیسم از زمان رنسانس تاکنون 200 سال عمر دارد . در دوره رنسانس تولد دوباره فرهنگ یونان باستان مطرح شد . از دیگر نتایج رنسانس این بود که به تولد علوم تجربی مدرن اهمیت داده میشد گرچه در دوره رنسانس جنبش اسکولاستیک مدرسین مسیحی هنوز ادامه داشت .

ازجمله واژههای  مهم دوره روشنگری اروپا ، مقوله آزادی بود . کلمات دیگر مهم عصر  روشنگری ، نور ، حقیقت ، علم ، تقوا ، قانون ، پیشرفت ، سعادت ، اخلاق و غیره بودند . روشنگری دوره ای خوشبینانه بود . روشنفکران مترقی به مبارزه علیه تیره مردان کلیسایی پرداختند . در عصر روشنگری ، پیشگامان اجتماعی به عبادت علوم طبیعی میپرداختند . با این وجود اشاره میشد که روشنگران باید قبل از هر چیز در باره خود روشنگری کنند .

کانت میگت دین در چهارچوب عقل ارزش دارد چون دین باید عقلگرا گردد . پیشگامان روشنگری در آغاز ، اندیشمندان انگلیسی ، فرانسوی ، و آلمانی بودند . در روشنگری فرانسه ، مبارزه علیه خرافات متافیزیک ، علیه اتوریته سیاسی دولت و علیه اجبارهای جزم گرای کلیسا ادامه یافت .

روشنگری آلمان بیشتر مدیون شاعران و نویسندگانی مانند لسینگ بود تا فیلسوفان متافیزیک ، ایده آلیست و رمانتیک خود . شلینگ ایده آلیسم خود را ایده آلیسم عینی میدانست . هربارت (1841-1774) در پایان فلسفه  ایده آلیسم  آلمانی  قرار گرفت .

برتراند راسل شروع عصر جدد را بدلیل کشف و اختراع قطب نما و صنعت چاپ برای افشاگری و جهان شناسی و دریانوردی میدانست . در عصر نو دوباره فلسفه افلاتونی ، ارسطویی ، اپیکوری و رواقی مطرح گردید  و هومانیسم توانست همعه آنان را در خود هضم کند و یک فرهنگ جدید بوجود آورد .

باکون آنزمان نوشت که دانش سبب قدرت و توانایی انسان میگردد . از جمله عقلگرایان مهم این دوره ، دکارت ، پاسکال ، اسپینوزا ، و لایبنیتس بودند . از آندوره  تجربیات حسی انسان تعیین میکنند که حقیقت ، ارزش ، ایده آل ، حق ، قانون ، و دین چه هستند .

آنها می گفتند که  همه چیز ؛ در فضا ، در زمان ، در مکان ، و در انسان ، نسبی است و نه مطلق . قرون 17 و 18 را امروزه دوره سیستم های فلسفی بزرگ  می نامند . آنزمان اشاره میشد که علم

 

همیشه به فلسفه  و اخلاق نیز نیاز دارد چون انسان در جهان مهم است . متفکری بنام تتن میگفت که حقیقت یعنی مطابقت تصورات با واقعیات .


November 20th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي